اخبار و اطلاع رساني نمایش نسخه اصلی

درگذشت استاد لطفی

خوب به خاطر دارم اول بار كه استاد لطفي را ديدم زماني بود (اوايل انقلاب) كه براي اجراي برنامه با گروه شيدا به خوانندگي اقاي شهرام ناظري به مشهد امده بودند.و پدر من هم ميزبان بود.

547

خوب به خاطر دارم اول بار كه استاد لطفي را ديدم زماني بود (اوايل انقلاب) كه براي اجراي برنامه با گروه شيدا به خوانندگي اقاي شهرام ناظري به مشهد امده بودند.و پدر من هم ميزبان بود. سر نهار در رستوران روبرويش نشسته بودم و چون مرا به ايشان معرفي كردند و گفتند تار مي نوازد از من پرسيد تا كجا پيش رفتي؟ پاسخ دادم چهارمضراب راست و پنجگاه استاد عليزاده رو مي زنم.گفت خوبه ولي اون خيلي سخت هست بايد حسابي كار كني ها.گفتم مي خوام يك تار خوب بخرم و راهنمايي خواستم.پاسخ داد كه بايد پولهاتو يه عالمه جمع كني  و خنده ي شيريني كرد و مشغول نهار شديم .بعد گفت فردا صبح بيا فلان آدرس( محل اسكان گروه در مشهد) سر تمرين تا ببينم دست و پنجت رو.صبح زود پا شدم چون از شوق خوابم نمي برد.راس ٩ اونجا بودم ديدم تقريبا همه خوابند و فقط اقاي صدقي اسا (نوازنده ي روشندل  عود كه اكنون در آلمان زندگي مي گذراند) بيدار بود.منتظر ماندم تا همه بيدار شدند و پس از صرف صبحانه گروه كم كم جمع شد و تمرين شروع شد.بعد استاد لطفي از من خواست كمي ساز بزنم و اطاعت كردم.گفت مضرابت رو ببينم.نشان دادم.گفت خوب نيست و رو كرد به اقاي مجيد درخشاني و گفت مجيد مضرابتو بده به ايشون ومجيد هم بلافاصله انجام داد(كه تا حدي برايم عجيب بود).صحبت تقريبا در همين جا تمام شد و شب در سالن آمفي تئاتر دانشكده ادبيات هم رو ديديم.بعد از اجرا سر ميز شام كمي ناراحت بود .اجرا چندان كه بايد باب ميلش نشده بود (كه خوب در اجراهاي زنده خيلي طبيعي است).بعد هم گفت بيا تهران كانون چاووش تا يك تار يحيي خوب برات بگيريم.